10 نکته از کتاب دو قرن سکوت اسلام ستیزان
✨⭕️از جملۀ کتاب هایی که اسلام ستیزان به عنوان نقل
مجالس در میان خود میگردانند و به آن افتخار میکنند، کتاب دو قرن سکوت از
عبدالحسین زرینکوب می باشد. البته زرینکوب و کتابش برای ما در مقام حجیت
نیست،⭕️
✅اما از آنجایی که اسلام ستیزان آن را قبول داشته و چه بسا برای شبهه پراکنی از آن استفاده میکنند.
⭕️در نتیجه تصمیم گرفتیم که 10 اعتراف مهم از این کتاب استخراج کنیم، و به راستی که 10
❌ اعتراف از زرینکوب متعصب گرفتن در حکم غنیمت است! ❌
💠
1. پشت کردن مردم به حکومت و دین مجوس! «در ولایاتی مانند ری و قومس و
اصفهان و جرجان و طبرستان مردم جزیه را می پذیرفتند، اما به جنگ آهنگ
نداشتند و سببش آن بود که از بس دولت ساسانیان دچار بیدادی و پریشانی بود،
کس به دفاع از آن علاقه و رغبتی نداشتند.»
💠[1]
2. سقوطی که راه گریزی نداشت! «باری آیین زرتشت، در پایان دورۀ ساسانی، بر
اثر بدعت های دینی و درنتیجه فساد و انحطاط موبدان ضعیف گشته بود. نفوذ
آیین عیسی و بودا نیز از دو جانب شرق و غرب آن را در میان گرفته بود و هر
روز ضعیف ترش میکرد! شاید اگر اسلام از راه جزیرة العرب نمی رسید، آیین
زرتشت در برابر نفوذ این دو دین خود را یکسره باخته بود.»
💠
[2] 3. کمی از انوشیروان عادل! «با کشتار شگفت انگیز و بی شفقتی که خسرو
انوشیروان از پیروان مزدک کرد، موبدان گمان بردند که آیین پسر بامداد یکسره
از جهان بر افتاد، اما این گمان درست در نیامد و آیین مزدک حتی پس از سقوط
ساسانیان باقی ماند.»
💠
[3] 4. سربازان وفادار یزدگرد!! «در حقیقت وقتی سعد به مدائن در آمد،
مدافعان، آن را فرو گذاشته و رفته بودند. ایوان را لشکریان یزدگرد خود در
هنگام گریز غارت کرده بودند، اما فاتحان آنها را دنبال کردند و مال های
غارتی را از آنها باز ستاندند.»
💠
[4] 5. بار سنگین مخارج بر دوش کشاورزان و پیشه وران! «بدینگونه سپاهیان
یاغی و روحانیون فاسد را پروای مملکت داری نبود و جز سودجویی و کامرانی
خویش اندیشه ای دیگر نداشتند. پیشه وران و کشاورزان نیز، که بار سنگین
مخارج آنان را بر دوش داشتند در حفظ این اوضاع سودی گمان نمیبردند،
بنابراین مملکت بر لب بحر فنا رسیده بود...»
💠
[5] 6. نقشۀ دستگیری پیامبر!! «گفته اند که پرویز از خشم و نخوت نامۀ
پیامبر را پاره کرد و بباذان فرماندار یمن نوشت که این عرب گستاخ را بند
برنهد و نزد او فرستد. خشم پرویز از این بود که این مرد تازی، با اینکه از
بندگان اوست چگونه جسارت کرده است و باو پیغام و نامه ای چنین نوشته است.»
💠[6]
7. پیامی تازه با محوری زیبا! «پیام تازه ای که محمد خود را حامل آن می
دانست، همۀ جهان را به برابری و نیکی و برادری میخواند، و از شرک و نفاق و
جور و بیداد نهی میکرد. نه همان اعراب که زندگی شان یکسره در جور و تطاول و
شرک و فساد می گذشت، بلکه ایران و روم نیز که رسم و آیین دیرینشان دستخوش
اختلاف و تعصب روحانیون گشته بود، در آن روزگاران به چنین پیام دل نشینی
نیاز داشتند و آن را مژدۀ رهایی و نجات تلقی میکردند.»
💠
[7] 8. حکمت عدلت فنمت رسیخ البال! «در روزگاری که مردم ایران خسروان
خویش تا درجۀ خدایان میپرستیدند و با آنها از بیم و آزرم رویاروی نمیشدند و
اگر نیز به درگاه میرفتند ینام در روی میکشیدند، چنانکه در آتشگاه ها رسم
بود، عربان ساده دل وحشی طبع با خلیفۀ پیامبر خویش، که امیر آنان بود، در
نهایت سادگی سلوک میکردند. خلیفه با آنان در مسجد مینشست و رأی میزد...»
💠
[8] 9. اسلام پذیری ایرانیان! «بسیاری از ایرانیان، از همان آغاز کار دین
مسلمانی را با شور و اشتیاق پذیرفتند. دین تازه ای که عربان آورده بودند،
از آیین نیاکان خویش برتر می یافتند و ثنویت مبهم و تاریک زرتشتی را برابر
توحید محض و بی شایبۀ اسلام شرک و کفر میشناختند.»
💠
[9] 10. مسلمانان فاتح چگونه بودند؟ «این اعراب که جای خسروان و مرزبانان
پرشکوه و جلال ساسانی را می گرفتند، مردم ساده و بی پیرایه ای بودند که جز
جبروت خدا را نمی دیدند. خلیفۀ آنها که در مدینه می زیست از آن همه تجمل و
تفنن که شاهان جهان را هست هیچ نداشت و مثل همۀ مردم بود. آنها نیز که از
جانب او در شهر ها و ولایت های تسخیر شده به حکومت می نشستند و جای
مرزبانان و کنارنگان پادشاهان ساسانی بودند، زندگی سادۀ فقر آلود زاهدانه
یا سپاهیانه داشتند.»
⭕️
[10] والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته محقق: محمد الکوردی پی نوشت ها:
[1] دو قرن سکوت، عبدالحسین زرینکوب خوانساری، ص 64 [2] همان، ص 253 [3]
همان، ص 248 [4] همان، ص 51 [5] همان، ص 38 [6] همان، ص 42 [7] همان، ص 41
[8] همان، ص 66-65 [9] همان، ص 243 [10] همان، ص 65⭕️